اقتصاد ایران، همواره در مسیر پرپیچوخمی از چالشها و فرصتها گام برداشته است. در شرایط کنونی که سایه تحولات منطقهای و جهانی بر فضای کسبوکار سنگینی میکند، شناخت دقیق مشکلات و ارائه راهکارهای عملیاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است. فعالان اقتصادی، بهعنوان نبض تپنده این پیکره، بیش از هر زمان دیگری نیازمند حمایت و تسهیلگری هستند. در این میان، نقش نهادهای حاکمیتی، بهویژه بانک مرکزی و سایر وزارتخانههای اقتصادی، در ایجاد ثبات و رونق، حیاتی است. در گفتوگو با عباس آرگون، عضو هیاترئیسه اتاق بازرگانی تهران به بررسی چالشهایی که فعالان اقتصادی در دوران اخیر با آنها دستوپنجه نرم کردهاند، پرداخته و راهکارهای برونرفت از این وضعیت را بررسی کردیم.
جنگ دوازدهروزه چه مشکلاتی را برای فعالان اقتصادی، بهویژه در زمینه تبادلات مالی و بانکی، به وجود آورد؟
یکی از مشکلات عمدهای که در این بازه زمانی با آن مواجه شدیم، حملهای بود که به زیرساختهای بانکی کشور صورت گرفت. بهویژه در بانک سپه و بانک پاسارگاد، عملاً بحث تراکنشها، نقلوانتقالات و منابعی که در اختیار این بانکها بود و همچنین چکهای در جریان، دچار اختلالات جدی شدند. این مسائل، مشکلات زیادی را برای بنگاههای اقتصادی به همراه داشت، زیرا اینگونه محدودیتها، چرخه طبیعی فعالیتهای آنها را با اختلال مواجه میکند. البته با وجود چالشهای ایجادشده، زیرساختهای بانکی به سرعت ترمیم شد و در مسیر ثبات قرار گرفت، اما در روزهای اولیه، بنگاهها قطعاً در این حوزه با یکسری مشکلات اساسی روبهرو بودند. علاوه بر این، در شرایط عدم اطمینان و بیثباتی ناشی از وضعیت جنگی، مراودات و مباحث بینالمللی نیز دچار چالش شدند، چرا که شرایط غیرقابل پیشبینی و جنگی، مسائل و مشکلاتی را در این حوزهها ایجاد کرد.
بانک مرکزی طی دو سه سال اخیر، برنامههایی در خصوص پیمانهای دوجانبه پولی و پیوستن به گروههایی مانند بریکس تدوین کرده است. ارزیابی شما از این اقدامات برای بیاثر کردن تحریمها چیست؟
این اقدامات قطعاً کمککننده، بسیار خوب و میتوانند موثر باشند. اما آنچه که باید در واقعیت خود را نشان دهد، هنوز به منصه ظهور نرسیده تا تاثیرات مثبت آن در فعالیتهای اقتصادی و نقلوانتقالات مالی برای فعالان اقتصادی قابل مشاهده باشد. عمدتاً مباحث دیپلماسی در این حوزه مطرح بوده و هنوز این اقدامات به مرحلهای نرسیدهاند که تاثیرات مثبت خود را در واقعیت و در انجام امور نشان دهند. به نظر من، این موضوع اگرچه اقدامات شایسته و خوبی است، اما تا زمانی که کشورهای طرف این پیمانها، محدودیتهای تحریمی را لحاظ نکنند و به آن نقطه نرسند، اثرگذاری مناسبی نخواهد داشت. قطعاً باید پذیرفت که ذات این پیمانها بسیار خوب است و ارتباط با دنیا بسیار عالی است، ولی باید آن کشورها بپذیرند که بدون اعمال محدودیتهای تحریمی با کشور ما همکاری کنند. کماکان شرایط و گشایشهایی که باید بتواند رونقبخش فعالیتها باشد، هنوز بهصورت محسوس اتفاق نیفتاده است.
در هفت ماه باقیمانده از سال، بانک مرکزی چه سیاستی را برای تامین نقدینگی بنگاهها باید اتخاذ کند تا هم از افزایش تورم جلوگیری شود و هم نقدینگی بنگاهها تامین شود؟
بالاخره بانک مرکزی نیز یکی از اجزای چرخه اقتصادی کشور است، اگرچه نقش بسیار کلیدی در کنترل تورم دارد. اکنون یکی از مشکلات اساسی، بحث تخصیصها. باید سرعتی در این حوزه داده شود و صفهایی که ایجاد میشود از بین برود. بحث دیگری که وجود دارد، اکنون پس از شرایط جنگی، به دلیل اینکه زنجیره فعالیت دچار اختلال میشود، بیشتر مشکل در سمت تقاضا وجود دارد. چون یک نااطمینانی در کشور حکمفرماست، در بخشهای مختلف شاهد افت تقاضا هستیم. وقتی افت تقاضا پیش میآید، به نوعی رکودی ایجاد میشود. بنگاهها وقتی کالایی تولید میکنند، نمیتوانند در آن بازه زمانی بفروشند. این چرخه به نوعی نمیتواند پول دریافت کند، نمیتواند عملاً پول به تامینکننده خود بدهد، پول برای مواد اولیه پرداخت کند و همچنین برای کارگر و مباحث دیگر. این زنجیره به نوعی دچار اختلال میشود. امیدواریم که انشاءالله شاهد ثباتی در شرایط اقتصادی کشورمان باشیم. این نااطمینانیهایی که از جنگ حادث شدهاند، از بین بروند و با یک دیپلماسی فعال، کشورمان بتواند به یک ثباتی بازگردد و سایه جنگ عملاً از کشورمان دور شود تا فعالیتها بتوانند در یک روال عادی انجام شوند. زیرا اکنون عملاً هنوز آن سایه جنگ بسیاری از افراد را برای خرید و تقاضا دچار تردید کرده و این تردیدی که ایجاد میشود، به نوعی تاثیر خود را در بنگاههای تولیدی و در بخشهای مختلف اقتصادی نیز میگذارد. امیدواریم این نااطمینانی از بین برود و شاهد ثبات بیشتری باشیم تا بتوان در یک فرآیند عادی به فعالیت ادامه داد. در ادامه، امیدواریم محدودیتهای بینالمللی رفع شوند تا در شرایط نرمالی بتوان با دنیا کار کرد.
برنامهای برای تامین مالی بنگاههای بزرگ از طریق بازار سرمایه وجود دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر من اتفاقاً کار بسیار خوبی است. من دو سه سال پیش این پیشنهاد را دادم که باید بتوانیم بنگاههای بزرگ را به سمت بازار سرمایه هدایت کنیم، زیرا ابزارها و شیوههای انجام کار و به نوعی پتانسیلهای لازم را دارند. بنگاههای بزرگ باید از بازار سرمایه تامین مالی کنند و بنگاههای کوچک و متوسط بتوانند از بازار پول که همان بانکها هستند، تامین مالی کنند. این قطعاً بهتر است و امیدواریم کسری بودجه دولت نیز روز به روز کمتر شود تا منابع بانکی بیشتری در اختیار بنگاههای کوچک و متوسط قرار گیرد.
با توجه به نیاز به تامین مالی بنگاهها برای جلوگیری از رکود، پیشنهاد شما به بانک مرکزی در مدیریت ارزی در شرایط فعلی جنگی چیست؟
در این شرایط، به نظر من با توجه به محدودیتهای ارزی، باید این امکان فراهم شود که علاوه بر منابع ارزی داخلی، بتوان از منابع ارزی خارجی نیز استفاده کرد. بهویژه افراد و بنگاههایی که در خارج از کشور منابعی دارند، باید بتوان از آنها برای یکسری کالاهایی که واقعاً میتوانند در بخشهای تولیدی موثر باشند، مانند ماشینآلات و مواد اولیه که در زنجیره تولید قرار میگیرند، از این منابع هم استفاده کرد. این موضوع میتواند در این شرایط کمککننده باشد که بتوان بیشتر از منابع مالی که افراد یا بنگاهها در خارج از کشور دارند، استفاده کرد. یعنی بتوانیم واردات بدون انتقال ارز را نیز انجام دهیم، حالا در حوزههای خاصی که دغدغههای بانک مرکزی نیز به نوعی مرتفع شود و پول از بازار جمع نشود. افراد و بنگاههایی هستند که در خارج از کشور پول دارند. میتوانند بخشی از ماشینآلات، تجهیزات و مواد اولیه را با آن منابع وارد کنند. اگر این امکان فراهم شود، به نظر من برای منابع ارزی کشور کمککننده است.
سایر دستگاهها و ارگانها، مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت اقتصاد، سازمان توسعه تجارت و گمرک، چه اقداماتی باید در راستای ثبات اقتصادی کشور در شرایط فعلی، که با کسری بودجه و احتمالاً تورم بیشتر مواجه هستیم، انجام دهند؟
مهمترین بحث این است که ما تصمیمات را متناسب با واقعیتها بگیریم. در اتاقهای دربسته تصمیم نگیریم. مشورت با فعالان بخش خصوصی میتواند در تصمیمگیریها بسیار کمککننده باشد. آنچه در واقعیت در حال رخ دادن است، نباید بهصورت تصمیمات در خلأ، کتابخانهای و بدون در نظر گرفتن واقعیات میدانی گرفته شود که در واقعیت قابلیت پیادهسازی نداشته باشد. با مشورت با فعالان بخش خصوصی میتوان تصمیمات بههنگام و بهینهای گرفت که برای شرایط موجود کمککننده باشد. واقعاً اگر میخواهند تصمیمی بگیرند، باید بتوانند نظرات افرادی که درگیر آن موضوع هستند را دریافت کنند. قطعاً این تصمیمات میتواند بهینه باشد.
نکته پایانی و مهمی که لازم میدانید به آن اشاره کنید، چیست؟
یکی از نکات بسیار مهم این است که بانک مرکزی این امکان را فراهم کند که از منابع ارزی که اکنون در خارج از کشور وجود دارد بتوانند برای تامین نیازهای کشور بهخصوص در حوزه ایجاد خطوط تولید، ماشینآلات، تجهیزات و مواد اولیه استفاده کنند. این موضوع میتواند برای منابع ارزی کشور کمککننده باشد.
نظر شما